ماجرای دار و دسته‌ی خرگوش‌ها در مرکز توانمندسازی #مهروماه؛ گزارش بامن بخوان
شروع به خواندن کتاب کردم. بچه‌ها با شنیدن کارهایی که خرگوش برای ورود به دار و دسته‌ی خرگوش‌های جهنمی انجام می‌داد بسیار تعجب کرده بودند.

یکی از بچه‌ها گفت: «این که همه‌اش
داره کارهای بد یاد می‌گیره!»

یکی دیگر از بچه‌ها گفت: «فکر می‌کنم می‌خواد بدترین خرگوش دنیا بشه.»

بچه‌ها با علاقه‌ی بسیاری کتاب را دنبال می‌کردند، کنجکاو شده بودند تا بفهمند در پایان برای خرگوش چه اتفاقی می‌افتد. هنگامی که خواندم خرگوش در خانه‌ی مادربزرگ‌اش است، بچه‌ها خیلی خوشحال شدند و ذوق کردند. گفتند: «خوب شد که خرگوش این کارهایی رو که نوشته، واقعا انجام نداده!»

پس از آن کمی با هم درباره‌ی عاقبت و نتیجه‌ی کارها گفت‌وگو کردیم و گفتیم که باید پیش از انجام هر کاری فکر کنیم. بچه‌ها گفتند: «پس نباید هر چه را که خواندیم باور کنیم، مثل کارهای خرگوش که فقط توی نامه نوشته شده بودند.» در آخر کمی هم درباره‌ی کلاه ایمنی و دلیل استفاده‌ی‌ از آن گفت‌وگو کردیم.

پس از بلندخوانی کتاب، علت رفتن خرگوش از خانه‌اش را پرسیدم. کودکان در پاسخ گفتند «چون نمرات کارنامه‌اش خوب نبوده رفته است.»

کودکان را به سه گروه تقسیم کردم و به هر گروه موضوعی دادم؛ قانون‌هایی که باید در کلاس رعایت شوند، قانون‌هایی که باید در خانه رعایت شوند و قانون‌هایی که باید در خیابان رعایت شوند. به هر گروه برگه‌ای دادم و از بچه‌ها خواستم برای گروه خود نامی انتخاب کنند و چند نمونه از قانون‌ها را در برگه یادداشت کنند. بعد از نوشتن قانون‌ها به نوبت، سرگروه هر گروه، قوانین را برای همه بلند خواند. از بچه‌ها پرسیدم: «به نظرشما چطور می‌شود بر سر یک قانون به توافق رسید؟ قوانین چطور باید باشد تا همه‌ی ما آن را رعایت کنیم؟»

بعد از خواندن قوانین، به سراغ ساخت اوریگامی خرگوش رفتیم. ابتدا مفهوم نام اوریگامی را برای کودکان توضیح دادم. سپس بچه‌ها هم‌زمان با من کار ساخت اوریگامی را پیش بردند تا خرگوش خودشان را بسازند. برای‌شان خیلی جالب بود که می‌توان با تا کردن کاغذ شکل خرگوش را درست کرد.